امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

امیرعلی من

عکسهای متفرقه

پارک شقایق زمستان 94 پ بهار 94 شیراز سفر کربلای معلی اردیبهشت 95 بین الحرمین اردیبهشت 95 کربلا...یکی از دربهای ورودی به ضریح امام حسین (ع) حیاط هتل کربلا اتوبوس راننده عرب در نجف فرودگاه شیراز 27 اردیبهشت بازگشت از سفر کربلا بردیا و امیرعلی 12 مرداد 95 سفر شمال شمال...تولد خاله مریم   ...
8 شهريور 1395

بدون عنوان

سلام به دلیل مشغله خیلی دیر به دیر به وبلاگ سر میزنم...عکسهای کربلا هم نتونستم بذارم  راستش هوای اونجا خیلی گرم بود و سعی می کردم تو گرما امیرعلی رو بیرون نبریم اما طفل معصوم به دلیل تغییر آب و هوا هم مریض شده بود اما کلی صبوری کرد و باهامون راه اومد....در کل جای همه دوستان سبز بود و الهی قسمت آرزومندان بشه....نمیدونم کی میتونم بیام و عکس بذارم...امیدوارم که در اولین فرصت این اتفاق بیفته... ...
30 مرداد 1395

بدون عنوان

سلام دوستان عزیز و همراهان همیشگی به  لطف خدای مهربون و با عنایت امام حسین و حضرت ابالفضل روز تولد امام حسین پرواز داریم بسمت کربلای معلا.........امیرعلی من داره کربلایی میشه...دعاگوی همتون هستیم و انشالله با عکسهای کربلا و نجف میایم و وبلاگ رو آپ می کنیم.....بیاد همتون هستیم...خدانگهدار ...
18 ارديبهشت 1395

بدون عنوان

شب تولد مانی دی ماه 1394   مهد کودک روشنا اسفند 94 مهد کودک روز پدر اردیبهشت 95 تابستان 94 پارک شقایق شیراز اولین روز مهد 10 اسفند 94 تولد امیرعلی عید 95 لاهیجان امیرعلی و فاطمه دختر خاله رضوانه...عید 95...شمال دبی آذر 94 تعدادی از عکسهای متفرقه از رویدادهای گذشته تو این پست گذاشته شده....تا عکسهای بعدی بدرود.... ...
6 ارديبهشت 1395

بدون عنوان

شهر بازی هایپر استار که امیرجونی زیاد خوشش نیومد.... جشن تولدی که تو مهد براشون گرفته بودند..... فروردین 95 صحن شاهچراغ اینم آجی های دوست داشتنی امیرعلی ..... شب تولد امیر تو شمال ...عید 95 ... و اینم عشق امیرجونی....یگانه عزیز..که خیییلی دوسش داریم... ...
28 فروردين 1395

بدون عنوان

اینم دو تا عکس دیگه از تولد وروجک تو شیراز البته امسال هم مثل هر سال تولد تو شمال داشتیم که انشاالله عکساشو میزارم.... ...
28 فروردين 1395

بعد از یکسال اومدن

سلام دوستان بعد از مدتها اومدم تا مطلب بزارم اما هرکاری میکنم عکس نمیشه تو پست درج بشه.....اینم یه جورش.....امروز هوس کرده بودم وب رو آپ کنم اما با عکس نمی شه....انگشت شمار که نگاه کردم حدود یه سالی می شه مطلب نذاشتم....امیرعلی  یه سالی بزرگتر شده و مشکلاتشم داره با خودش بزرگ می شه قبل از عید 95 بردمش مهد و خیلی خوب پذیرفت اما بعد عید که دو روز رفتیم گریه کرد و گفت دیگه نمیره الان هم با اجازتون خونه نشین هست و پیش مامان جون شیرازیش مونده....البته انشالله تو همین هفته سعی می کنم دوباره به مهد عادتش بدم و بره پیش دوستاش...چون دوست دارم با همسن و سالهاش ساعتهایی رو بگذرونه....خلاصه بگم روزها و ماه ها و سالها دارن میگذرن و وقتی به عق...
28 فروردين 1395